۱۳۸۸/۲/۲۳

;

بی‌هوش
لب‌گاز
جشم‌بسته
پابالا


لزج
لاخیس
توداغ

{عاشق اون لحظه‌ام که زبونمو از کست می‌گیرم و آبت کش می‌آد و ول نمی‌کنه}

آرد
پوست
رد
دست


درد
حال

زبون
یخ

با نخ
ببند
کیرمو به اونجات
اونجاتر
تر
خیس
لزج
لاخیس

۱۳۸۸/۲/۲۱

<::==---

<::==---
این‌شکلی است
لمس کیرم
در دست‌های خودم
که مرا می‌کشد لای گیومه‌هات
می‌کشاندم به پتوی خیس کوچکی
که روی بخاری
برایم داغ کرده‌ای