۱۳۸۸/۴/۲۶

یه بند انگشت کوچیکمو می‌کنم توی کونت و می‌کشمت پایین. هرچی پایین‌تر می‌ری، نفس منم لای پات داغ‌تر می‌شه. لبام بالاخره می‌رسه با چوچولت، فقط برای یه ثانیه. حالا دوباره باید بری بالا، نفس منم لای پات باید دورتر شه.

هیچ نظری موجود نیست: